برسامبرسام، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

برسام،ميوه عشق مامان و بابا

زمینی شدن برسام کوچولو

1392/10/5 10:45
نویسنده : مامان برسام
550 بازدید
اشتراک گذاری

 

برسام توي بغل خانم پرستار

 برسام در لحظات اول تولد بغل خانم پرستار

 

 

اينجا تازه آورده بودنت توي اتاقم عزيزم

برسام عزیزم,بالاخره بعد از 2ماه و نیم دست از تنبلی برداشتم و تصمیم گرفتم واست وبلاگ درست کنم تا وقتی که بزرگ شدی بتونی کودکی خودت رو با خوندن این خاطرات و دیدن عکسات پیدا کنی و لذت ببری.

خب بگذریم... روزی که رفتم بیمارستان تا بعد از 9ماه انتظار بالاخره تورو بغل بگیرم کاملا مصمم بودم که طبیعی زایمان کنم اما به گفته دکترم تو همکاری نمیکردی و خیال اومدن نداشتی و حسابی جا خوش کرده بودینیشخند خلاصه تا فردا صبحش ام مامانی صبر کرد اما ... حدود ساعت 8:20 صبح دکتر اومد و گفت دیگه اگه بیشتر صبر کنی خطرناکه و باید سزارین بشی .از این که نتونستم تورو طبیعی زایمان کنم  ناراحت شدم و گریم دراومد اما از یه طرفم دل تو دلم نبود که زودتر بغلت کنم عزیزم.ساعت 8:35صبح برسام عزیزم به این دنیا پا گذاشت .من که همیشه آرزوی دیدن اون لحظه رو داشتم چون بیهوش بودم نتونستم پسرمو ببینم.ولی یادمه که وقتی چشامو باز کردم و هنوز توی هپروت بودم خانم پرستار تورو آورد شیرت بدم و همین که تو اومدی کنارم کلا همه دردام یادم رفت.اون روز همش چشام به تو بود و خدا رو به خاطر داشتن تو پسر نازم شکر میکردم.

از دیدن خوشحالی بابات کلی شاد بودم.اون شب همش با بابا مسعودت حواسمون به تو بود و من با وجود درد زیاد تا تورو بغل میکردم غرق لذت میشدم.
دووووووست دارم پسر خوشگلم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

شاداب
20 آذر 92 15:41
اصلا اشک تو چشمام حلقه زد
shaghayegh
1 دی 92 17:41
عاشق لحظه ایم که تو و برسامو تو بیمارستان دیدم
مامان برسام
پاسخ
ما هم عاشقتيم خاله مهربون