برسامبرسام، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

برسام،ميوه عشق مامان و بابا

يك اتفاق تلخ

ديشب يعني 92/10/10 حدود ساعت 10شب عزيزي از بين ما رفت كه با رفتنش همه خانواده رو غرق عزا و دلتنگي كرد.بي بي جان عزيز اي كاش بيشتر با ما ميموندي.اي كاش اينقدر غريبانه نميرفتي... وقتي مادر جونمو از دست دادم شما واسه من جاي اون خدا بيامرزو پر كرده بودي،اما حالا از بينمون رفتي و ما مونديم و جاي خاليت.خدا رحمتت كنه كه توي شب شهادت امام رضا از بينمون رفتي.خوش به سعادتت سيده دوست داشتني،بي بي جان مهربون. برسام عزيزم خوبه كه بدوني بي بي جان خدا بيامرز خيلي دوستت داشت و تو رو جوجه صدا ميزد.كاش تو رو بيشتر ميبرديم پيشش از همين جا درگذشت اين مادربزرگ مهربون رو به همسر عزيزم و همه خونواده همسرم مخصوصا مادر شوهر عزيزم تسليت ميگم. ...
11 دی 1392

100روزگي

100 روزگيت مبارك برسامم پسر عزيزم در تاريخ92/10/7 ،100روزه شدي و يه لباس جديد پوشيدي كه خيلي بهت مياد.شبيهه آلبالو شدي نفس مامان خيلي دوست دارم ...
11 دی 1392

اولين يلداي پسرم

يلدات مبارك عشق ماماني 92/09/30 اولين يلداي تو بود پسركم.اونشب رفتيم خونه مامانجون و باباجون و كلي بهمون خوش گذشت.البته تو تازگيا وقتي آدماي جديد ميبيني غريبي ميكني و اولش بداخلاق بودي چون مامان جون مهمون داشت اما همين كه مهمونا رفتن دوباره خنده به صورت نازت برگشت  عكساي قشنگي هم گرفتي عزيزم كه اينجا واست ميگذارم.عشق مني نفسم بغل مامان و بابا: با عمه سميه و عمو مجتبي: با عمو رسول و عمو مجتبي: ...
11 دی 1392

3ماهگي برسام

پسر نازم اين روزها خيلي شيطون شدي و حسابي خودتو توي دل همه جا كردي.البته كلا اخلاقت عوض شده و وقتي خونه خودمون نباشيم زياد خوشت نمياد و همش دوست داري بچسبي به مامان يا شير بخوري يا لالا كني اما همين كه ميايم خونه خودمون از اين رو به اونرو ميشي و از خوشحالي جيغ ميكشي اي بلا تو هم مثل مامانت عاشق خونه خودتي يه كار ديگه ام كه از 2 ماهگي بهش فوق العاده علاقه پيدا كردي اينه كه بذارمت توي تختت و عروسكهاي موزيكالت بالاي سرت بچرخن هروقت كوكش تموم ميشه همين كه ميام واست دوباره كوك كنم از ذوق جيغ ميكشي و دست و پا ميزني.فداي پسر باهوش و پر انرژيم بشم من الهي.اميدوارم وقتي بزرگ شدي ورزشكار بشي قند عسلم. ...
5 دی 1392