برسامبرسام، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره

برسام،ميوه عشق مامان و بابا

نوروز 93 ( اولين عيد برسام جونم)

اولين نوروزت مبارك پسرم   ساعت 20:27 روز پنجشنبه 29 اسفند1392 ساعت تحويل شد و شد قشنگترين عيد مامان و بابا چون تو رو در كنارمون داشتيم عزيزم . سر سفره هفت سين وقتي دعا ميكردم سلامتي و موفقيتتو از خداي بزرگ خواستم عشق ماماني.راستي بابا تا اومد عيدي تو بده خودت چنگ زدي اي بلاااااا اينم عكسامون كنار سفره هفت سين:   بعدشم رفتيم اولين عيد ديدني سال 93 خونه مامان جون و تو كلي عيدي گرفتي.از مامان جون يه بلوز شورت سبز زيبا و يه كارت هديه ، از باباجون نقدي عيدي گرفتي .از عمو و زن عمو هم يه دست لباس آبي قشنگ.اون شب ساعت نزديكه 12 شب بود كه رفتيم خونه خودمون كه بخوابيم چون فردا صبحش ساعت 5 صبح با پدر جون و ماماني ...
16 ارديبهشت 1393

۶ ماهگی و شروع غذا خوردن تپل مامان

برسام جونم بالاخره 6 ماهش كامل شد و وارد ماه هفتم زندگيش شد.حالا ديگه برسام كوچولوي شكمو كه خيلي واسه غذا خوردن عجله داشت به آرزوش رسيد و آقاي دكتر مجوز شروع غذاي كمكي رو صادر كرد.      عشق مامان در 6 ماهگي 8950 گرم وزن و 71 سانت قد داره. وقتي واسه اولين بار بهت سرلاك برنجي دادم واقعا ذوق كرده بودي و قيافت ديدني بود.هنوز اولين قاشق رو قورت نداده بودي كه واسه قاشق بعدي دهنت باز ميشد خخخخخخخخ اينم مداركش : يه روز داشتم بلوزتو عوض ميكردم كه غلغلكت اومد و باز هم مدل جديد خوابيدن     ...
16 ارديبهشت 1393

۵ماهگی گل پسرم

پسر عزیزم توی این مدت خیلی درگیر بودم,ببخش که خاطرات و عکسهاتو با ٢ماه تاخیر میذارم.تو توی ۵ماهگیت دیگه به راحتی به هر٢ جهت غلت میزدی و تقریبا کل یه فرشو میرفتی .همش خودتو سرگرم میکنی و با خودت اداهای با نمک درمیاری.خدا رو شکر بچه مستقل و خوش اخلاقی هستی ماشالا.پسر عزیزم توی ۵ماهگی ٨۶۵٠ گرم وزن و٧٠ سانت قد داشتی قربونت برم.دوست دارم شیطونم :-* برسام در رستوران رضايي(جشن قبولي خاله شاداب) برسام و بابا برسام در حال تماشاي كارتون برسام از بس بازي كرده خسته شده(بالاخره) چيزي شده؟؟؟؟ من لثه گيرمو دوس دارم انواع مدل خوابيدن ...
16 ارديبهشت 1393

واكسن 4ماهگي

برسام عزيزم روزي كه رفتيم مركز بهداشت واسه واكسن 4 ماهگي و معاينه از شب قبل بهت قطره استامينوفن داده بودم كه زياد اذيت نشي و تب نكني اما متاسفانه بازم كمي تب كردي و اين بار تا 3روز تبت ادامه داشت و همچنان قطره ميخوردي تا اينكه بالاخره از ظهر روز سوم كم كم بهتر شدي و من يه نفس راحت كشيدم.آخه خيلي توي اين 3 روز واست غصه خوردم و ... عشق ماماني غير از واكسنت خدا رو شكر همه چيزاي ديگه روبراه بود و ماشالله خوب رشد كرده بودي. اون روز كه وزن و قدت رو چك كردن وزنت 8 كيلو و قدت 66 سانت شده بود.انشالله هميشه سالم باشي و از چشم بد در امان باشي پسر گلم. اينم چند تا از عكساي 4 ماهگيت: برسام و دايي محسن باباش: ...
16 ارديبهشت 1393

اولين غلت زدن شيطون مامان

عسل مامان بازم ما رو سورپرايز كردي... در تاريخ 92/10/21 در حال شام خوردن بوديم و توي شيطون داشتي روي تشكت روي زمين بازي مي كردي كه يهو غلت زدي و روي شكمت خوابيدي.آخه يه چند وقتي بود كه تلاش ميكردي و بالاخره موفق شدي .بهت تبريك ميگم قهرمان كوچولو.آفرين ماماني...دوووووووست دارم.اينم عكساش مرحله به مرحله خوشت اومده همش غلت ميزني ...
23 دی 1392

يك اتفاق تلخ

ديشب يعني 92/10/10 حدود ساعت 10شب عزيزي از بين ما رفت كه با رفتنش همه خانواده رو غرق عزا و دلتنگي كرد.بي بي جان عزيز اي كاش بيشتر با ما ميموندي.اي كاش اينقدر غريبانه نميرفتي... وقتي مادر جونمو از دست دادم شما واسه من جاي اون خدا بيامرزو پر كرده بودي،اما حالا از بينمون رفتي و ما مونديم و جاي خاليت.خدا رحمتت كنه كه توي شب شهادت امام رضا از بينمون رفتي.خوش به سعادتت سيده دوست داشتني،بي بي جان مهربون. برسام عزيزم خوبه كه بدوني بي بي جان خدا بيامرز خيلي دوستت داشت و تو رو جوجه صدا ميزد.كاش تو رو بيشتر ميبرديم پيشش از همين جا درگذشت اين مادربزرگ مهربون رو به همسر عزيزم و همه خونواده همسرم مخصوصا مادر شوهر عزيزم تسليت ميگم. ...
11 دی 1392

100روزگي

100 روزگيت مبارك برسامم پسر عزيزم در تاريخ92/10/7 ،100روزه شدي و يه لباس جديد پوشيدي كه خيلي بهت مياد.شبيهه آلبالو شدي نفس مامان خيلي دوست دارم ...
11 دی 1392

اولين يلداي پسرم

يلدات مبارك عشق ماماني 92/09/30 اولين يلداي تو بود پسركم.اونشب رفتيم خونه مامانجون و باباجون و كلي بهمون خوش گذشت.البته تو تازگيا وقتي آدماي جديد ميبيني غريبي ميكني و اولش بداخلاق بودي چون مامان جون مهمون داشت اما همين كه مهمونا رفتن دوباره خنده به صورت نازت برگشت  عكساي قشنگي هم گرفتي عزيزم كه اينجا واست ميگذارم.عشق مني نفسم بغل مامان و بابا: با عمه سميه و عمو مجتبي: با عمو رسول و عمو مجتبي: ...
11 دی 1392